در سالهای مهاجرت که در پاکستان و ایران زندگی می کردیم، سن و سال زیادی نداشتم که بتوانم با دقت روابط انسانی خصوصا روابط بین دو جنس مخالف را برای ارضاء شدن هایشان متوجه شوم. راستش را بخواهید، زیاد درباره سکس نمی دانستم و ترجیح می دادم که زیاد دنبالش نباشم. البته این نبود که خودم بخواهم دنبال این مسائل نباشم، بلکه به این دلیل پشت مسائل سکس و معلومات گرفتن راجع به سکس نمی رفتم، چون جامعه دور آن یک تابو کشیده و کاملا مثل یک میوه ممنوعه به آن نگاه می کرد (البته این تابو تا به امروز هم شکسته نشسته است). بزرگتر که شدم تقریبا به این نتیجه رسیدم که سکس مساله ای است که باید بعد از ازدواج به آن فکر کنم. اینها گذشتند تا اینکه در آمریکا فهمیدم برای سکس داشتن فقط رضایت دو طرف (بدیهی ترین حق انسانی) شرط است و بس. اما یک چیز را در آنجا خوب دانستم و از دانستنش لذت نیز بردم. آنجا شاید چشم مردان به چهار اطرافشان باشد تا یک زن دلخواه را برای سکس داشتن با وی، انتخاب کنند، اما بیشتر مردان، بازهم تاکید می کنم که بیشتر مردان تا یک چلّه نامزدی را در دست چپ زنی می دیدند، تا جایی که امکان داشت از روی هوس و شهوت به وی نگاه نمی کردند و به پر و پایش نمی پیچیدند. آنها اگر مجرد بودند که به هیچ وجه به یک زن شوهر دار چشم نمی دوختند. این از این… .
اما اینجا، ما! نه، مردم ما! نه، مردهای ما برعکس هستند. دیده ام بسیاری از مردانی را که با شهوت بیش از حد به من که دختر (مثلا) هستم چشم دوخته اند، اما به ندرت پیش آمده که مردی به من پیشنهاد سکس بدهد (حالا که خوب فکر می کنم می بینم که به جزء یک مورد، دیگر هرگز کسی به من پیشنهاد سکس نداده است) اما برعکس، معصومه دوستم، چون شوهر دارد و شوهرش هم بیشتر اوقات در سفر است بارها و بارها شده که پیشنهاد سکس شنیده باشد. چرا؟ فقط به خاطر اینکه بسیاری از مردان فکر می کنند دختری که بکارتش را از دست می دهد حاضر می شود تا سکس کند. اما دختری که هنوز باکره است به هیچ وجه حاضر به سکس نیست. غیر از این است آیا؟ چرا این چنین است؟
با غیرت ها تا حدالامکان کار همدیگر را خراب نمی کنند. بفهم!
اگر نفهمدی بگو تا واضح تر بنویسم که دل هر دوی ما جمع شود.
متوجه شدم دوست من. منظور من هم تمام مردان نبود. این را شما بفهم! انگشت اشاره من به سمت مردانی نشانه رفته است که با خواندن این مطلب به خودشان شک می کنند.
برای اینکه زنان متاهل از نگاههای آلوده در امان باشند مهمترین کار شکستن تابوها و مزخرفاتی چون بکارت است. مردان باید یاد بگیرند در این کشور که امکان دارد یک دختر (خواهر یکیش) از مادرزاد باکره نباشد. پس او دیگر حق زندهگی را ندارد؟
دوم اینکه مردان این بدبختستان باید یاد بگیرند که هر زنی که از خانه میبرآید فاحشه نیست. به هرحا جالب بود… ادامه بدهید.
زنی که شرفش را از دست می دهد، چه برایش باقی می ماند؟
ای کاش من ایرانی می بودم و به گلشیفته فراهانی افتخار میکردم
نه، منظور من این نبود. نوشته یی»… چرا؟ فقط به خاطر اینکه بسیاری از مردان فکر می کنند دختری که بکارتش را از دست می دهد حاضر می شود تا سکس کند. اما دختری که هنوز باکره است به هیچ وجه حاضر به سکس نیست. غیر از این است آیا؟ چرا این چنین است؟»
می گویم با غیرت ها تا حدالامکان کار یکدیگر را خراب نمی کنند. کدام داماد می خواهد شب عروسی متوجه شود زنش بکارت ندارد؟ هیچکس این درد را از مردان کرده بهتر نمی فهمند. برای همین تا حدالامکان مردان نمی خواهند کار یکدیگر را خراب کنند. من فکر می کنم به این خاطر از کسی که باکره است تقاضای سکس مستقیم نمی کنند یا کمتر می کنند.
من هم مرد هستم و من هم برادر یک دختر هستم و همچنین شوهری کسی خواهم شد و بعد از ان پدر دختری خواهم شد ولی من مخالف بکارت هستم چون بکارت ظلمی هست برای دختران(همین طور دختر اینده من) و من هر وقت که شده برای دختر خود خواهم گفت تو میدانی و زندگی ات
من در خانواده مسلمان به دنیا امده ام از مسلمان بودن خود نفرت دارم ولی به مسلمان بودن کسی کاری ندارم
ولی هیچ وقت تجاوز اعراب را به وطن خود را نمی بخشم
خانم مینا!
مطالب جالبی را با زیبایی کامل مینوسید موفق باشید. ولی به درستی این جمله را نفهمیدم که آیا مطلب تان اینست. دختران که هنوز عروسی ننموده و یا بگویم که تا حال باکره هستند، از آنها نیز درخواست سکس صورت گیرد؟؟؟؟ سوال من متوجه جملات ذیل شما میباشد:
1- «اما به ندرت پیش آمده که مردی به من پیشنهاد سکس بدهد»
2- «اما دختری که هنوز باکره است به هیچ وجه حاضر به سکس نیست»
؟؟؟؟
با عرض دورد!
تمامی نوشته های تان را خواندم اما نمی خواهم قضاوت اخلاقی کنم که خوب بود یا بد. از اینکه خیلی روان و پرو محتوا بحث کردین عالی بود اما از اینکه عموما سکس را ارزیابی کردین بیان گر جانب داری بود در هر صورت یک بار خواستم در نوشته قسمت دوم تان ابراز نظر کنم اما دلم نخواست چون نخواستم اما در نهایت مجبور شدم اینجا یک چیزی بنویسم.
از نظر خودم شخصی هستم که بخوبی می توانم دگران را درک کنم و میدانم که رابطه سکسی چه است. خصوصیات جامعه ی را که در ان زندگی می کنم خیلی خوب می دانم.اما شما به قول ایرانی ها یه جوری عقده ای با پدیده سکس برخورد می کنید شاید شما برحق باشید چون تجربه ی را که شما دارید یا ذهنیت که شما دارید متفاوت باشد بامن و یاهم در نهایت شما شما هستین و من من میخواستم بگویم شما هم به دگران حق بدهید من یک پسر هستم دوست دارم سکس داشته باشم اما در چه شرایط و باکی ؟ اینها چیزیست که محیط برایم تعیین می کند. اگر یک دختر را به دوستی فرابخوانیم فکر می کند که پسر حرامزادگی دارد در حالی اونطوری نیست پس بگذارید طبیعت کار خودش را بکند اگر مایل به ادامه بحث هستین به ایدی من در تماس شوید