گاهی حتی یادمان می رود که یکی از جنبه های زیبای زندگی سکس است. چرا دروغ بگویم. یادمان نمی رود، اتفاقا خوب هم یادمان هست و هر روز نیز به آن فکر می کنیم اما از «با صدای بلند» بیان کردن مفاهیم و موضوعاتش هراس زیادی داریم. این موضوع چیزی است که بسیاری از زنان هموطنم را آزار می دهد. بگذارید برای توضیح بیشتر این موضوع تجربه شخصی خودم را بیان کنم. مرا سال 2002 شوهر دادند. در درجه اول پدرم و در درجه دوم مادرم مسئول آن ازدواج نافرجامم بودند. نمی گویم با من هماهنگی نکردند، اما کمی دیر اینکار را کردند. روزی که دقیقا یک هفته بعدش می خواستند شیرینی خوری ام را بگیرند به من گفتند و بسیار به خودشان می بالیدند که ما دخترمان را از شیرینی خوری اش در جریان گذاشتیم.
و اما «د»، داماد عزیز و دوست داشتنی پدرم، پسر کربلایی فلان از قریه فلان بود و چون مرا ندیده، یک دل نه صد دل عاشقم شده بود – این تله پاتی افغان هاست که بدون دیدن دختر را به پسر و پسر را به دختر می دهند – من هم چون او را ندیده بودم جواب مثبت دادم. اما الله آن بالا جای حق نشسته و شاهد است که دلایل موافقت من برای ازدواج با آن آدم دو چیز بودند: یکم اینکه من سن و سال زیادی نداشتم – هفده سالم بود – و تجربه ام کم بود. اگر آن زمان یک استاد یا هر کس دیگری از من پرسان می کرد که یک دختر خوب را تشریح بده می گفتم:» دختر خوب عبارت از دختری می باشد که فرمانبردار دستورات پدر ومادرش است و دختر خوب دختریست که نه از مرجع تقلید بلکه از پدر و مادرش تقلید کرده و احکام را دریافت می دارد. گپ آنها گپ خداست و یک دختر خوب حق ندارد که گپ آنها را دو کند». دوم اینکه چون تجربه کافی نداشتم و حالا نیز میخواهم به جزء حقیقت کلام دیگری بر زبان نیاورم دلم سکس می خواست. می دانستم – هنوز هم می دانم – که نمی توانم آزادانه بگردم و با هر کس که دلم میخواهد سکس کنم و تجربه های شیرین داشته باشم. در آن سن و سال کمتر چیزی درباره سکس شنیده بودم و هرگاه هرجا که کدام کسی درباره اش گپ می زد مورد سرزنش و حتی طرد شدن قرار می گرفت. درباره سکس بیشتر از آنکه بشنوم می دانستم. یک چیزی در درون به من می گفت یک کاری در این دنیا وجود دارد که اگر انجامش دهی لذت بخش خواهد بود. آن چیز در درون مرا به طرف سوراخی که در بین پاهایم داشتم راهنمایی می کرد و می گفت یک چیزی در مرد ها هست که باید داخل این برود و اگر برود لذتی بس فراموش نشدنی دار.
همان کمتر دانستن و بیشتر میل پیدا کردن به سکس و آزاد نبودن در انجام دادنش بود که باعث شد پاسخم مثبت باشد و هرگز به آینده ام فکر نمی کردم. حتی امکانش را هم نمی دادم که سکس نیز می تواند نه تنها بدون لذت بلکه دردناک و وحشتناک هم باشد. به هر صورت که بود در زمان نامزادی هم به همان صورت سنتی صبر کردم تا روز ازدواج فرا برسد و اگر امکانش شد در روز عروسی آقای داماد را ببینم. بالاخره روز عروسی هم فرا رسید و من بعد از مدتها صبر و انتظار «د» را دیدم. زیبا نبود. اصلا به هیچ وجه زیبا نبود. دلم را زد. همان شب اول دلم را زد و مرا ناراحت کرد و بیخی دلم از سکس بد شد و به هیچ وجه نمی خواستم یعنی دلم بر نمی داد که همراهش سکس کنم.
اما ناچار بودم. می فهمید، نه! شما حتی اگر زن هم باشید نمی فهمید که در یک خانواده سنتی ازدواج کردن یعنی چه. به هر حال، شب اول عروسی نه، بلکه یک هفته بعد از عروسی مادر داماد و مادر من یک دستمال سفید آوردند و به «د» دادند. فهمیدم که بالاخره وقتش رسیده تا دختری ام را از دست بدهم و زن شوم. آن شب «د» مرا نوازش کرد و چند بوسه از لبانم گرفت. لباسم را در آورد و همچنین برای خودش را. من منتظر بودم مرا آماده سکس بکند و هیچ دلم نمی خواست برای اولین بار مستقیما وارد شود. اما او گاو بود (ببخشید «د» جان که امروز گاو خطابت می کنم) و همین که کالایش را کشید کارش را شروع کرد. آن شب دو درد داشتم با خودم. یک دردش این بود که «د» شروع نکرده کارش تمام شد و چنان زود آمد که مطمئنم هیچ خودش هم لذت نبرد. درد دومم که تا یک ماه تمام بلای جانم شده بود و باعث شد یکبار حتی از «د» لت هم بخورم این بود که خون نیامد. «د» فردایش مرا لت کرد و به پدرم تلفن زد. اما خدارا شکر که پدرم دلش برایم سوخت و برعکس انتظارهای مردم مرا نکشت و حتی از من دفاع کرد. تا یک ماه میان ما و آنها جنگ بود تا اینکه نمی دانم پدرم از کجا شنیده بود که می تواند ثابت کند که پرده من از نوعی بوده که خون نمی آمده است. به هر حال ما به آنها ثابت کردیم که من از نوع خونی اش نبودم و به هر ترتیبی که بود مرا پس روان کردند سر خانه و زندگی ام. رفتار «د» تا دو هفته همچنان سرد بود تا اینکه بالاخره او هم از خر شیطان آمد پائین و به من نزدیکی کرد. اما هر بار که نزدیکی می کرد، با خودم می گفتم ای کاش که نزدیکی نمی کرد. کاش تنهایم بگذارد و یا مرا طلاق دهد. از او بدم آمده بود. یاد نداشت مرا آماده کند. بدنم را نمیخورد. لب کمی از من می گرفت. یاد نداشت مرا خوب و زیاد نوازش کند. همین که کالایش را از جانش می کشید، کارش را آغاز می کرد و من هنوز گرم نیامده کارش تمام می شد. در دیرترین مدتی که ارضا شد فکر می کنم یک دقیقه طول کشید. ما دو سال باهم بودیم و خدارا شکر من اولاد دار نشدم. «د» بازهم مرا لت می کرد تا اینکه بالاخره با خواهش های مکرر من و آزار و اذیت «د» پدرم از «د» خواست که طلاقم را بدهد. «د» به یک شرط قبول کرد و شرطش این بود که تمام خرجی را که در این مدت بالای من کرده را پدرم به او بپردازد. پدرم اما فقط خرج عروسی اش را داد و مرا از چنگالش به هر جنجالی که بود خلاص کرد.
بسیار خوشحال بودم که بالاخره از آن موجود خلاص شدم. او الحق که یک گاو وحشی بیش نبود. نوزده سالم بود و حالا من یک زن مطلقه بودم. نمی دانستم باید چه کنم. گاهی آنچنان دلم برای سکس تنگ می شد و دلم سکس می خواست که بدنم می لرزید و خودم را خیس می کردم. بارها و بارها خواستم از یکی از آشنایان بخواهم بیاید و همراهم بخوابد. حتی سعی کردم دوست پسر هم پیدا کنم اما هربار در آخرین لحظات جلوی خودم را می گرفتم و تحمل می کردم به امید روزی که شوهر دومم بتواند مرا رضاء کند.
راه حل بازهم در دستان پدرم بود و چون خودش را در ازدواج زودهنگام و شکست زندگی ام مقصر می دانست از من خواست که پوهنتون بخوانم. و من نیز با صد شوق قبول کردم و با درس خواندن خودم را مشغول نگاه داشتم و دیگر به سکس فکر واقعا کمتر فکر می کردم ولی چه دروغ بگویم فکرهایم دردناک بود و دلم یک مرد میخواست.
سال دوم پوهنتون بودم که فهمیدم «د» در ازدواج دومش هم شکست خورده و اینبار هم مجبور شده زن دومش را طلاق بدهد. چه که مشکل اولاد دار نشدن با من و زن دومش از خودش بوده و ما گناهی نداشتیم. پدرم وقتی این خبر را به من می گفت از خوشحالی گریان می کرد و می گفت حالا می توانم با دل شیر برای تو پشت شوهر خوب باشم. تو هم درس هایت را خوب بخوان که کدام چوکی را از آن خود کنی.
پوهنتون را که خلاص کردم شدم یک چوکی در حقوق بشر یافتم و در آنجا مشغول کار شدم و تا روز آمریکا رفتنم آنجا صادقانه کار کردم. در آن دوره کاری بود که فهمیدم مشکل ارضاء نشدن هایم، نه تنها مشکل من بلکه مشکل بسیاری دیگر از زنان افغان بوده است. بسیاری از زنان می آمدند و از زندگی مشترک با شوهرشان و مشکلاتشان قصه می کردند. باور به خدا کنید زنی را دیدم که پنج سال از ازدواجش می گذشت و قسم میخورد تابه حال شوهر نتوانسته او را ارضاء کند و بعد از گفتن این گپ گریانش می آمد و می گفت وقتی زنان دیگر می گویند که ارضا می شوند و چه لذتی می کشند، بدنش از درد و شوق می لرزد اما نمی تواند با مرد دیگری تجربه کند چون این اجازه را به خودش نمی دهد که به شوهرش خیانت کند. و گپ دیگر اینکه نمی توانستند از شوهرانشان بخواهند و به آنها بیاموزانند که چطور باید سکس کنند. وقتی همین زن گفت یکبار به شوهرم گفتم اینگونه مرا ارضا کند نه تنها تا یک هفته دیگر همراهم سکس نکرد بلکه لت هم کرد و گفت تو حرامزاده ی زنچه همراه کی تجربه کردی که به من یاد میدهی چگونه سکس خوب بکنم؟
می دانید دلیل درصد بالای زود ارضا شدنهای مردان افغان در چیست؟ پاسخ این سوال را دوست دارم از زبان شما عزیزان بشنوم. نظر خودم را در قسمت دوم این پست خواهم گفت.
دوست عزيز درود بر شما
من يك ايراني هستم اما همواره از رفتار شما افغانها در تعجب بوده و هستم يعني شما بعد از اينهمه سال و با اينهمه افراد بزرگ علمي هنوز مشكلتان را تشخيص نميدهيد؟ هنوز ياد نگرفته ايم ريشه مشكل را بزنيديا به اصطلاح سر مار را بر سنگ بكوبيد
به انسانيت قسم نژاد پرست يا قوميت پرست نيستم ما ايرانيان نيز زياد مشكل داريم ولي باور كنيد مشكلات تبعيض جنسيتي در شما بسيار تر از ماست
حرف زیادی میزنی تو من خودم تو ایران بزرک شدم و درد جوانان ایران و افغانستان یک چیز است
اون طوری که تو میگی ایرانیها قبل از ازدواج همه شان تجربه سکسی دارند یا کتابهای علمی سکس را میخوانند نه این طور نیست
حتی علمی هم داشته باشند هنگام سکس اون چیزها از یادشان میرود و با عجله داخل میکنند تا لذتی میخواهند بهش برسند و مقابل خودشون رو از یادشان میرود
اینها همش از بی تجربی سکس هست اگر قبل از ازدواج تجربه سکسی داشته باشند هیچ مشکلی پیش نمی اید
دوست عزیز فکر نمیکنم همه را به یک چشم دیدن درست باشد.
برفرض مشکل راهم شخصی تشخیص داد پیر میشود انکه بخواهد باور های غلط مردم را تغییر دهد.
متاسفانه اکثریت مردهای افغان شما به بیماری خود بینی مطلق دچارند. واینکه فکر نکنم ابدا مردان افغان در طول عمر خود کسی را دیده باشند که درباره مکارم اخلاق با انها صحبت کرده باشد.فکر میکنم اگر کلاسهای اموزشی توسط مربان مرد برای انها گذاشته شود نتیجه مطلوبی به دنبال داشته باشد.
ولی اینکه پدر اقای د از پدر شما گرو کشی کرده واقعا بی شرمیه.
این متن رو برای شما میذارم شمارو بهتر راهنمایی میکنه
http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=8629
این هم بد نیست خوندنش:
http://fa.parsiteb.com/news.php?nid=9755
این کتاب خیلی بهتر توضیح داده اثر شهید مرتضی مطهری هستش.
Click to access (359).pdf
این کتاب خیلی کامل در 90 صفحه توضیح داده نسخه کامل کتاب اخلاق جنسی
http://www.parsbook.org/1390/03/akhlaghe-jensi.html
این هم تعدادی حدیث به همین مضمون درباره واجب بودن ارگاسم همسر در اسلام همراه با مدرک
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم): هیچ کس دراسلام ایمانش زیاد نمی شود مگر آن که محبت او به زنان بیشترباشد .
پیامبر اعظم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : هر مومنی که با همسرش آمیزش نماید ، هفتاد هزار فرشته بال هایشان را برای آنها می گسترانند و رحمت خدا بر آنان نازل می گردد ( مستدرک الوسائل ج 14 ص 154 )
امام صادق ( علیه السلام ) : هیچ مباح و حلالی نزد خداوند ، دوست داشتنی تر از آمیزش با هم نیست .
پس زمانی که مومن با همسرش نزدیکی و غسل جنابت می کند ، شیطان به گریه می افتد و می گوید : ای وای ! این بنده از پروردگارش اطاعت نموده و گناهانش بخشیده شده است . ( وسائل الشیعه ج2 ص 179 )
پیامبر اعظم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در خطاب به مردان فرمودند : چنانچه حیوانات بر جفت های خویش می جهند بر همسرانتان نجهید ، بلکه پیش از آن با بوسه و سخن گفتن وی را برای عمل آماده سازید .
امام صادق ( علیه السلام ) در خطاب به مردان فرمودند : اگر یکی از شما به همسرش نزدیک شود و سپس برخیزد و او را ارضا نکند همسر او اگر به یک سیاه زنگی دست یابد به او متوسل می شود ، پس به هنگام نزدیکی شوخی و ملاعبه کنید که لذت بخش و بهتر است و زن بهتر ارضا می شود .(مکارم اخلاق )
امام علی ( علیه السلام ) : چون یکی از شما خواست با همسرش آمیزش کند ، از شتاب کردن در این کار پرهیز نماید که زنان نیز نیازهایی ( جنسی ) دارند .( وسائل الشیعه ج20 ص143)
پس ببینین هنگامی که میگم اکثریت مردای افغان بی خیرت و بی ایمان هستن به همین دلیله.
یه pdf هم داشتم کهتمام احادیث در این مضمون رو گرد اوری کرده بود خوندنش واقعا هر مسلمانی رو به فکر وامیداره.
اولا خودت ازدواج کردی یا نه دوما سکس جذابی با همسرت داشته یه نه؟ بعدا بیا برای غفلت کردن مردم بیسواد خود ایه پیدا کن و به خورد مردم بدی
این ایه یا حدیث هیچ کدام صحت نداره جز برای غفلت کردن مردم بیسواد
من نمیدونم دیگه چی بگم الا اینکه عقده های چندین سال اشغال تو گلوی بعضی ها گیرکرده دارن با دری وری گفتن به اسلام خودشونو خالی میکنن.
باید خدمتتون عرض کنم اگه قرار باشه کلاس اموزشی ای بعدا در این ضمینه برگذار شه من از همه بهتر میتونم تو ان کلاس تدریس کنم این از این.
هرچقدر میخاین به اسلام توهین کنید هیچی از اسلام عزیز کم نمیشه الا اینکه هویت پوچ خودتونو بروز میدید.
مشکل همه شما ایرانی ها اینست که همیشه فکر کردین از همه بهترین!!! ولی سخت در اشتباه بودین. این نظر شخصی یک خانم افغان است نه از همه خانم های افغان. و مردی که با این خانم ازدواج کرده یک مرد افغان بوده نه همه مرد های افغان … همه رفتار و رویه شان فرق میکند … خلاصه قضاوت تان نا عادلانه است.
بهتر است به فکر مشکلات خود و کشور تان فکر کنید نه دیگران چون ظاهرا مشکلات شما بهتر از ماست!!!
مهدیار خانم یا اقایتان را متاسفانه نمیدانم.
منظور بنده هم به همه نبود.گفتم که در دومین نظر.
منظورم به افرادی بود که این تطابق با صحبتم را دارند در هر حال اگر به کسی ناحق نسبت داده شد شرمنده.
یکی از مشکلات کشور ما این است که مردم کشور همسایه ما(افغانستان) که دوست و برادر ما هستند دچار مشکلاتی هستند که به سادگی قابل حل است.ومن دلم میسوزد که این مشکلات حل نشود.
باسلام خدمت شما خانم کمال!
پیشاپیش خدمتتون عرض کنم که من در نوشتن مهارتم ضعیفه و در درمقایسه با شما وخانم حیدری نیست. ولی چون من عاشق سکسم( سکس یک نعمتی هست که خدا برای هر آدمی داده پس چراآدم باید از چیزی را که داده بهش عشق نورزد و به نحو احسنت ازش لذت نبرد.) با خواندن مطلبتان خواستم نظریات خودم را درمیان بگذارم.
مطلبی را که نوشتید بیانکر یک معضل بزرگی در جمامعه ی ما افغانها است که به دلایلی از قبیل سنتی بودن جامعه و سایر عوامل، خانمها و آقایان از بیان داشتن مشکلات جنسی و سکسولوژی خود بیم دارند.
به جواب سوالی که کردید باید حضورتان عرض کنم که انزال زود رس یا premature ejaculation نه تنها مشکل مردان در افغانستان هست بلکه مشکل قشر عظیمی از مردان برروی این کره ی خاکی هست. این مشکل به نظر من یک بیماری هست تا یک پرابلم. و خوشبختانه این بیماری با تمرینهایی با کمک پارتنر در وقت اینترکورس حل میشود.
دلایلی که باعث انزال زود رس درمردها در افغانستان میشود به نظر من بیشتردلایل روانی و اجتماعی هست تا فیزیکی. این دلایل را میتونیم بیشتر به دو دوران تقسیم کنیم : دوران قبل از ازدواج و دوران بعد از ازدواج.
در قبل از ازدواج، عمده پسران عمدتا ذهنشان درگیر نداشتن سکس هست و متاسفانه فکر میکنند که تنها روشی که میتوانند خو را ارضا کنند: خودارضایی است و برای این که بتوانند خود را ازضا کنند از روش masturbation استفاده میکنند که این کار تاثیر بدی درذهنشان میگذارد که باعث میشود تا نتوانند موقع انزال شدنشان را کنترول کنند و درنتیجه انزال زود رس فرا میرسد.البته در بعضی مردها این امر صدق نمیکند. ذهن بیشترین کنترول را در موقع انزال شدن دارد که بعضی ها نمیتوانند ذهن خود را طوری متمرکز کنند که اسپرم زود خارج نشود.
بعداز ازدواج:
مردها درافغانستان عمدتا به عنوان سرپرست خانواده هست و در قبال همسر و فرزندانی که دارند مسیول هستند. تشویشات و اضطرابهایی که ناشی از این مسیولیت بزرگ و درآمد ناکافی و یا مشکلات خانودادگی سبب یک جور اختلالات درونی شده و درنتیجه نمیتوانند که انزال خود را کنترول کنند و همچنین باعث میشه که کمتر به سکس فکر کند که در نتیجه طرفین سکس نمیتوانند لذت کافی ببرند.
نداشتن دانش کافی از سکس و نحوه ی سکس کردن نیز دلیل دیگر آن میباشد.همان طور که خودتان عرض کردید بعضی ها وجود دارند که مثل حیوان بدون انجام هیچ عمل جانبی کار خود را خلاص میکند. و د غم پارتنر خود نیستند.ولی قابل ذکر است که تنها راه ارضا کردن خانمها، داخل کردن چیز نیست!!!! بعضی اوقات هم من دیدم که طرف میداند چطوری سکس کنه ولی آزاد نبودن مکان و زمان سکس باعث کم شدن رغبت فرد از سکس و احساس قید بودن در سکس میکنند و کوشش میکنند که هر چه زدوتر کار خود را بی سرو صدا خلاص کنند که در نتیجه دچارانزال زورد رس میشوند. (چون معمولا زن و شوهر در یک منزل تنها نیستد و در ضمن تنها زمانی را که برای سکس مساعد میبینند از روی شب و وقتی که همه خوابیدن است که به نظر من هیچ لذتی ندارد.شاید اصطلاح شب جمعه ای را شنیده باشید!)
پارتنر و یا همسر نقش عمده ای را در این جا بازی میکند، معمولا زنان اشتیاق خود را در سکس در درون نگاه میکنند و به همسر خود بروز نمیدهند. و ترس از این که مبادا من اشتیاق بیشتری نشان بدم از سوی شوهرم مورد سوء ضن قرار بگیرم. و بعضی زنها وجود دارند که بر خلاف مردها حتی در یک ساعت هم ازضا نمیشوند. من اصطلاح علمی آن را فراموش کردم ولی با این وجود نمیتوانند به مشکل خود پی ببرند و درنهایت پارتنر خود را مقصر میدانند.
مشکلات جنسی همانطور که عرض کردم یک بیماری هست و باید به دکتورو یا روانپزشک مراجعه شود ولی در افغانستان کی جرات داره دررابطه با سکس حرف بزند ؟
انزال زود رس در مردها با انجام یک سری تمرینات به کمک پارتنرش در هنگام اینترکورس حل میشود ولی چون طرفین توجهی نمیکنند به این بیماری، نمیتوانند، خوب واضح هست که نمیتوانند سکس همراه با لذت داشته باشند.
داشتن سکس مذهبی یکی دیگر از دلایلی هست که باعث کم شدن لذت و انزال زود رس میشود.
دلایل فیزیکی و اجتماع دیگری هم وجود دارد که من خودم براساس تحقیق علمی و تجربه عینی کسب کردم که فکر میکنم دوستان دیگر آن دلایل را بازگو کنند.
شاید هم این دلایل من از دیدگاه دوستان درست نباشد ولی من اینطور فکر میکنم.
در جواب آقای ایران پرست بگویم که شما اگر نژاد پرست نمیبودید تخلص خود را ایران پرست نمگذاشتید و علاوه برآن کی گفته که زندگی زناشویی ایرانی دچار اینطور مشکلات نیست ؟؟ افغانستان اگر وضعیت کشور شما را میداشت من مطمین بودم که درصد مشکلات سکسی ما خیلی کمتر از آن درصدی که الان شما دارید میبود. داخل گوگل سرچ کنید ببینید چندتا مطب مشاوره ی مشکلات زناشویی پیدا میکنید بعد بیایین نظر بدهید!!!
منهم با نظر ایشان موافق هستم.
البته این مشکل خود ارضایی در نتیجه دیر ازدواج کردم مردان است.هر چه زودتر ازدواج فراهم شود بهتر است به شرطی که طوری فرزندان تربیت شوند که در زمان بلوغ جنسی به بلوغهای فکری اجتماعی و غیره نیز رسیده باشند.در این صورت زن و مرد بسیار شادابتر زندگی میکنند.
حالا که متن راکامل خواندم دیدم که نظر شما در نهایت به بیراهه کشیده شد.
عزیز من کجای اسلام گفته که مذهبی سکس کنید!خوبه من اینهمه بالا ایه و حدیث و غیره اوردم همراه با مدرک.
حالا اینکه مسلمونا اصلا به اینا عمل میکنن یانه اصلن به اساس اسلام برنمیگرده اون دیگه بر میگرده به تربیت مادر و پدر
khahre aziz shoma rast migid man bashoma kamelan movafeq hastam man ham ba inke alaqe shadidi be sex daram ama nemitavanam be khatere jaygah va movqefe khod chizi az sex bayan konam, be har hal khate sarnevesht sakht va dard naki ro tey kardid vali khosh shodem ke tahsilatetana tamam kardid , aqaye panahi behtare bishtar motalea dashte bashid va kami dar neveshtane loqat deqat konid man yek hazarah hastom va khejalat mikesham ke javanaye ma darbare sex malomat nadashte bashan va baraye yak khon nayamadan bekhan khanomeshana talaq bedan
«»و اما “د”، داماد عزیز و دوست داشتنی پدرم، پسر کربلایی فلان از قریه فلان بود «»
از این جمله اینطور برداشت میشه که آقای «داماد» از جمله مردان «گریس» اورجینال بوده که از اعمال زناشویی اطلاع کافی نداشته که طبق نظر کبیر پناهی دانش کافی وجود نداشته…
«الا نیز میخواهم به جزء حقیقت کلام دیگری بر زبان نیاورم دلم سکس می خواست.»
این جملت هم میگه که خودت یه چیزی رو میخواستی که اطلاع کافی هم ازش نداشتی.
به هر حال….
مردانی که در جامعه افغانستان زندگی کرده اند به دلیل وجود سالهای متمادی جنگ و آشوب های داخلی نتونستن از لحاظ دانش سکس خودشونو برسونند و زنهای این جامعه نباید توقعی ازشون داشته باشند و اما نسل جدیدی هم که در همین جامعه متولد شده اند و به سن ازدواج رسیده اند هم به دلیل اینکه در همان خانواده ها بزرگ شده اند که هیچگونه اطلاعی در مورد روابط زناشویی داده نشده و وطنی عمل کرده اند نباید انتظار داشت…
اما خانم هایی امثال شما که تمایل بیشتری به بهترین نوع سکس را دارند باید راهنمایی کنن چطور به حالت ارگاسم میرسن، و مرد مقابل خود را ترغیب به انجام آن اعمال کنن….
مهدیار خانم یا اقایتان را متاسفانه نمیدانم.
منظور بنده هم به همه نبود.گفتم که
منظورم به افرادی بود که این تطابق با صحبتم را دارند در هر حال اگر به کسی ناحق نسبت داده شد شرمنده.
یکی از مشکلات کشور ما این است که مردم کشور همسایه ما(افغانستان) که دوست و برادر ما هستند دچار مشکلاتی هستند که به سادگی قابل حل است.ومن دلم میسوزد که این مشکلات حل نشود.
اما اگر طرف مقابل انقدر درک داشته باشد که حرف یک خانوم را گوش بدهند و نگویند که تو به من یاد میدی
داستان زیبایی است که به زیبایی توانسته بخشی از مشکلات اجتماعی جامعه افغانستان را به خوبی نشان دهد..منتظر قسمت دوم هستیم
دردناک بود . منو یاد قسمتی از رمان هزار خورشید تابان انداخت .همون نقش زن اول داستان
خانم گل. من عاشق سکس ام. کیرم 20 سانتی است. می توانم دو ساعت تمام سکس کنم و ارضا نشوم. نمی دانم چرا چنین ام. گاهی از این مساله خوشحالم و گاهی ناراحت. اگر مایلی با من سکس کنی به من پیام بده. مطمن باش که سکس با من هیچ وقت از یادت نخواهد رفت ولی من از رابطه های دوام دار بیزارم.
من میگم که شوهر میخوام کسی حرف منو باور نمیکنه 🙂 اما داستانت یکیم فانتزی بود 🙂 میگن چند درصد از طلاق ها واسه «تارضایتی جنسی» است اما نمیدونم چی بگم ؟؟ 🙂 :دی
خیلی یادداشت جالبی بود
مشخصه انسان فرهیخته ای هستید
دعا میکنم روزی برسد که زور وبی عدالتی، تبعیض و مخصوصا خرافات از دنیا رخت بر بندد
مخصوصا افغانستان که سال هاست بازیچه دولت های بیگانه شده است از شوروی و امریکا که تهاجم نظامی کردند تا عربستان و .. که بانی باعث طالبان که مظهر خرافه است بودن.
او کسانیکه دروقت خانداری زود کارش خلاص میشه انها درنوجوانی ودرجوانی بیسار جلق میزنه کمرشان همیشه سوست است هم پیش خانم شان کم میایه هم فیشاربالای کمر و ماهی چه های پای میایه
بیخیال این حرفها.هرکی میخواد بیاد من خودم سکس رو با لذت تمام براش انجام میدم.خانمهای سکسی بیان.face kolbehye shadi afg
موضوعی خوبی بود :
یکی از عوامل فساد اخلاقی زنان به فحشا،عدم قناعت جانب مقابل است که ازطرف بعضی مردان رعایت نمی شود ویاهم نمیداند که چطور در زمان همبستر شدن هم زمان ارضا شود همین دلیل است که زنان مجبور میشود به سکس بیرون ازخانه ویاهم با مردی دیگری این کار را انجام دهد تاقناعت شان فراهم شود. قبل از انجام دخول رابط حسی عاشقانه خیلی هم جذاب که با مکیدن نرمی گگ گوش ها ، مکیدن لبها، گردن، سینه ها، دست زدن وبا مشت و مالش دادن آرنج ها پشت ها ، دنبه ها و همین طور مالیدن رحم و اطراف آن جانب مقابل آماده میشود و بازهم ببیند که و احساس کند که خود زود ارضاع میشود ویا جانب مقابل و اگر جانب مقابل یعنی زن چند دقییه قبل از مرد ارضا شود و نباید مردن ، از زن قبل انزال شود ، درین باره نهایت کوشش را به خرج دهد ، چنانچه ما در دین اسلام درین باره آیات و احادث هم داریم جستجو کنید به نتیجه خواهید رسید.